باز این چه شورش است که درخلق عالم است
باز این چه نوحه وچه ماتم و چه عزا است
لبتشنهام از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم یاران!
با حنجرهی عشق جوابم بدهید
عمری است که راه سرخ تو میپوییم
با خون حماسههای تو، میروییم
گردی که گرفته قبر ششگوشهی تو
فردا به گلاب دیدگان میشوییم
زان فتنه خونین که به بار آمده بود
خورشید«ولا» بر سر دار آمده بود
با پای برهنه دشتها را زینب
دنبال حسین،سایهوار آمده بود